تاریخ موسیقی

image

توسط : امیر حسین کریمی

 

 
 

تاریخچه موسیقی

 

 

Beginnings


Music برای هزاران سالی که هندی‌ها و اینوئیت‌ها در این قاره زندگی می‌کنند، در آمریکای شمالی خانه داشته است. با این حال، موسیقی

 

آنها تنها با ناظران اروپایی اوایل قرن هفدهم مانند Marc  ، پدر Paul LEjeune و پدر Gabriel Sagard که مجذوب صداها و

 

مناظر عجیب و غریب موسیقی بومی بودند، به همان اندازه که برای توصیف و تجزیه و تحلیل آن مجهز نبودند، وارد تاریخ ثبت شده می

 

شد. محققان ماهری مانند فرانتس بواس ، ارنست گاگنون و الکساندر تی کرینگان تنها در اواخر قرن نوزدهم ظاهر شدند و 50 سال دیگر

 

گذشت تا آهنگسازان عناصر موسیقی بومی را در برخی از آثار خود ادغام کنند.

 

از زمانی که استعمار در قرن هفدهم آغاز شد، جریان اصلی توسعه موسیقی کمتر تحت تأثیر موسیقی بومی قرار گرفته است. مهاجران

 

اولیه آوازها، رقص ها و سرودهای مذهبی خود را پیوند زدند و موج های متوالی مهاجران سنت های قدیمی جهان را تقویت کردند. واردات

 

موسیقی چاپی، معلمان و نوازندگان ستاره‌های دوره گرد، و به دنبال آن موسیقی ضبط‌شده و پخش‌شده، ذائقه را شکل داده و به دلیل

 

وزن، بیان اصلی را خفه کرده یا حداقل به تأخیر انداخته است.

موسیقی در کانادا به موازات دوره های سبک اروپایی پایه از باروک تا کلاسیک، رمانتیک و معاصر بوده است. با این حال، تلاش برای پیوند

 

الگوهای دنیای قدیم در یک کشور کم جمعیت با سکونتگاه‌های جدا از هم هرگز نمی‌تواند کاملاً موفق باشد. سیستم حمایت و منابع حرفه

 

ای برای اپراهای بزرگ، ارکسترهای سمفونیک و دیگر جلوه های پیچیده موسیقی ضعیف بود. نوازندگان کانادایی و مهاجر که در اروپا

 

آموزش دیده بودند، با شروع به کار خود، از پیشرفت های جدید در آهنگسازی بریده بودند و به همین دلیل دچار رکود شدند.

 

به نوبه خود، نوازندگان جوان ماجراجو الگوهای خود را از میان آهنگسازان خارجی جست‌وجو می‌کردند: تا اواسط قرن بیستم، تأثیر بیرونی

 

تقریباً همیشه بر تأثیر نسلی به نسل دیگر کانادایی بیشتر بود. با این حال، به طور نامحسوس، محیط کانادا شروع به اعمال نفوذ خود، اول

 

از همه در حوزه مردمی کرد. متن آهنگ با شرایط محلی اقتباس شد و متن های جدید اختراع شد. آهنگ های رقص توسط کانادایی های

 

فرانسوی و ایرلندی رد و بدل شد. آماتورها و حرفه ای ها در نوشتن موسیقی میهن پرستانه در دوران 1850-1920 از یکدیگر پیشی گرفتند. و

 

رقص های اجتماعی آمریکای شمالی به ژانرهای اروپایی ترجیح داده شد.

 

موسساتی مانند جشنواره مسابقه، آزمون "مرکز محلی" تحت نظارت یک هنرستان یا هیئت امتحانی، شرکت تور، کنفرانس سالانه شاخه

 

های خاص این حرفه و سیستم پخش شبکه - همه اینها معمولاً و به طور معمول روش های کانادایی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات

 

هنری و تبادل ایده هستند. از "تاریخ موسیقی در کانادا" که از بیرون تغذیه شده است، به سمت "تاریخ موسیقی کانادایی" حرکت می کنیم،

 

که از درون به واسطه فردیت نوازندگان ما، کیفیت مؤسسات ما و قدرت سیستم های ارتباطی ما رشد می کند .

 

 

تا سقوط فرانسه جدید

 

 

رکوردهای مکتوب موسیقی معاصر در فرانسه جدید اندک است. بیشتر شامل ارجاعات اتفاقی در خاطرات و گزارش سفر کاوشگران و

 

گزارش های مبلغان به مافوق خود در اروپا است. آنها با ذکر ژاک کارتیه از آواز خواندن توده در برست (بندر اسپرانس) در 14 ژوئن 1534 و

 

نواختن "ترومپت و سایر آلات موسیقی" در هوچلاگا [مونترال] یک سال بعد شروع می شوند. در قرن بعد، مبلغان به طور منظم متون

 

مذهبی را به آیات به زبان های بومی ترجمه می کردند، زیرا آواز در تلاش آنها برای گرویدن سرخپوستان به کاتولیک، خدمتگزار مفیدی بود.

 

 

در اوایل دهه 1630، کودکان فرانسوی و هندی در شهر کبک آواز خواندن و نواختن سازهای اروپایی را آموختند. ویولن، ویولن، گیتار، فلوت

 

عرضی، طبل، فایف و ترومپت از جمله سازهایی هستند که در گزارش های اولیه نام برده شده است، اما این اشتباه است که نتیجه بگیریم

 

که همه آنها به طور مداوم در فرانسه جدید کشت می شدند.

 

 

 

در سال 1661 کلیسای کوچک یسوعیان در شهر کبک دارای یک ارگ بود و کلیسای محله در سال 1663 یک ارگ دریافت کرد. 60 سال بعد،

 

یک صنعتگر به نام پل-ریموند ژوردین، مشغول تعمیر و ساخت و ساز گسترده شد. به سختی نیازی به نوازندگان حرفه‌ای وجود داشت -

 

حداقل به نظر می‌رسد اسقف لاوال کمتر به آموزش موسیقی کلیسا می‌پرداخت تا هنرهای تزئینی - اما برخی از کشیش‌ها استعداد یا

 

آموزش اروپایی خود را به کار می‌گرفتند تا مسئولیت جنبه موسیقایی خدمت الهی را بر عهده بگیرند (ایفای نقش در نقش غزل‌سرای

 

بزرگ ) یا نواختن ارگ. یک کشیش فرانسوی الاصل به نام رنه منار در حوالی سال 1640 موت ها را ساخت و دومین کشیش کانادایی الاصل،

 

چارلز آمادور مارتین، با موسیقی ساده برای نثر "Sacrae familiae felix spectaculum" (حدود 1700) در جشن روز خانواده مقدس شناخته

 

می شود.

 

 

 

 

ادبیات اولیه حاوی ارجاعات دیگری به آهنگسازی مذهبی است، اما «آهنگسازی» ممکن است به معنای انتخاب موسیقی برای خدمت یا

 

نوشتن کلمات باشد. نسخه‌های باقی‌مانده از نسخه‌های اولیه قرن هجدهم از موته‌ها، دسته‌ها و کانتات‌های د بورنونویل، کامپرا، مورن و

 

دیگر آهنگسازان فرانسوی، این نتیجه را منطقی می‌سازد که به این نتیجه برسیم که بخش‌خوانی ماهرانه‌ای انجام شده است. شواهد

 

مشابهی برای اجرای سازها با کشف یک جلد نسخه خطی در سال 1980 با تقریباً 400 قطعه کیبورد که توسط ژان ژیرار در سال 1724 به

 

مونترال (جایی که اولین ارگ در حدود سال 1700 نصب شد) ارائه شد ( به موسیقی مذهبی مراجعه کنید ).

 

اگرچه بعید است که کنسرت های رسمی برگزار شود، اما برخی از مدیران و کاشفان در موسیقی شرکت کردند. لویی ژولیت ، کاشف، در

 

کلیسا ارگ می نواخت. Jacques RAUDOT ، هدف، اجرای آواز و ساز را تشویق کرد. و یکی از جانشینان او، کلود توماس دوپوی  ، صاحب

 

کتابخانه ای از موسیقی اپرا بود. اگرچه اسناد معاصر پراکنده است، اما تحقیقات مدرن ثابت کرده است که زندگی روزمره در فرانسه جدید

 

سرشار از ژانر دیگری از موسیقی است: صدها آهنگ فولکلور فرانسوی که خاطرات وطن را حفظ کرده، کار سخت را سریع‌تر پیش می‌برد و

 

ریتمی برای رقص فراهم می‌کند، شاید با کمانچه، طبل یا حداقل دست زدن و پا زدن MUS ( نگاه کنید به FIC ). بنابراین، زندگی موسیقایی

 

در کانادای مستعمره از ابتدا متنوع بود، حتی اگر خارج از کلیسا فاقد هرگونه سازماندهی رسمی بود.

 

 

زندگی موسیقی شهری، 1750-1830

 

 

مهاجرت شدید به منطقه بین اقیانوس اطلس و دریاچه هورون و استقرار گروه‌های نظامی بریتانیا در شهرک‌های پادگانی از جمله عوامل

 

 

ایجاد یک زندگی موسیقی فشرده‌تر و سازمان‌یافته‌تر در نیمه دوم قرن هجدهم بود. دانش ما مرهون معرفی ماشین چاپ به کانادا است

 

(هالیفاکس، 1751)، زیرا به موقع روزنامه ها شروع به اعلان کنسرت ها و انتشار آگهی های تبلیغاتی برای معلمان و بازرگانان کردند. این

 

اطلاعات با ارجاعات گاه به گاه در ادبیات سفر تکمیل می شود، که اغلب در مورد عشق کانادایی های فرانسوی به رقص و آواز اظهار نظر

 

نمی کند. آواز VOYAGEURS به ویژه مورد تحسین قرار گرفت.

 

 

گروه‌های موسیقی هنگ، که احتمالاً دارای دوازده ساز بادی و برنجی بودند، در رژه‌ها سرگرمی می‌کردند، در مراسم جشن شرکت می‌کردند و

 

 

در شام و رقص رقص روستایی می‌نواختند. یک "سالن کنسرت" تا سال 1764 در شهر کبک و کنسرت های اشتراکی تا سال 1770 وجود

 

 

داشت که می توان حدس زد که توسط نوازندگان گروه و آماتورهای ماهر برگزار می شد. برنامه‌های کنسرت‌های شهر کبک و هالیفاکس در

 

دهه 1790 موسیقی ارکسترال و مجلسی هندل، جی سی باخ، هایدن، موتزارت و پلیل را نشان می‌دهد.

 

 

تا این اواخر موسیقی جدید با سرعت بیشتری به کانادا معرفی شد. با شروع با قفل توسط دیبدین (شهر کبک، 1783)، تصنیف و اپراهای

 

کمیک در هالیفاکس، مونترال و شهر کبک در اجراهای بازیگران-خوانندگان پرسه‌زن شنیده می‌شد که اغلب در ایالات متحده از میان

 

هنرمندان اروپایی جمع‌آوری می‌شدند، اما گاهاً توسط آماتورهای مقیم، مانند در مونتر، اجرا می‌شدند. 1789. یکی از پیشنهادات آن گروه،

 

اپرای سبک، کولاس و کولینت (1790)، با کلام و موسیقی لویی-جوزف کوسنل بود . بخش‌های آوازی این اثر و قطعه‌های « لوکاس و

 

سیسیل» اثر کوسنل باقی مانده‌اند، اما موسیقی پانتومیم جان بنتلی «افسونگران» (مونترال، 1786) و قصیده‌اش که نشان‌دهنده تأسیس

 

کانادای بالا و پایین در سال 1791 است، از بین رفته است.

 

 

 

در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19، تنها راه برای امرار معاش از طریق موسیقی این بود که همه حرفه‌ای باشند: نوازنده چندین ساز، رهبر

 

گروه موسیقی، معلم، تعمیر ساز، واردکننده موسیقی چاپی و آهنگساز راهپیمایی، رقص یا موسیقی کلیسا برای مناسبت‌های خاص. چنین

 

نوازندگان همه کاره عبارتند از: فردریک گلاکمایر، ژان کریستوم برونیس، پدر، و تئودور اف. مولت، از آلمان. Guillaume Mechtler از بلژیک;

 

لویی دولونگپر (همچنین نقاش) از فرانسه؛ و بنتلی و استفن کدمن از انگلستان. از ایالات متحده معلمان آواز - دوره گرد مانند نقاشان پرتره

 

و گروه بازیگران - آمدند تا اصول اولیه نت نویسی و آواز کرال را در "مدرسه های آوازخوانی" که در یک جامعه برای چند هفته یا چند ماه راه

 

اندازی شده و با یک کنسرت به پایان می رسد آموزش دهند. این جنبش پس از حدود 1800 از Maritimes به غرب گسترش یافت و برای

 

بیش از 100 سال به بهبود گروه های کر کلیسا کمک کرد.

 

 

به عنوان یک قاعده، تا اواسط قرن نوزدهم، تنها کلیساهای بزرگتر آنگلیکن و کاتولیک می توانستند ارگ و نوازندگان ماهر را بخرند. در جاهای

 

دیگر یک کمانچه باس، مار یا باسون ممکن است آهنگ سرود را "بیرون دهد". با این حال فرقه‌های دیگر از موسیقی مفصل اخم می‌کردند.

 

موسیقی کلیسا نیز با انتشار مجموعه های مذهبی و سرود انگیزی دریافت کرد. Le Graduel romain (1800، کاتولیک)، اولین موسیقی چاپ

 

شده در کانادا، Union Harmony (1801، Methodist) و The Colonial Harmonist (بین فرقه ای، 1832) به ترتیب قدیمی ترین موسیقی

 

های کبک، NB و انتاریو هستند.

 

 

 

عصر ویکتوریا

 

 

اختراعات کشتی بخار و راه آهن، رشد شهرها به شهرهایی با طبقه متوسط ​​رو به رشد، و استقرار دولت مسئول، همگی در دهه 1840 به

 

آغاز عصر پیشروی موسیقی کمک کردند، دوره ای که پایه های نهادها و روابط زندگی موسیقایی امروزی گذاشته شد. در آغاز با خواننده

 

انگلیسی جان براهام در سال 1841، هنرمندان مشهوری در کانادا ظاهر شدند: نوازندگان ویولن اول بول و هانری ویکستمپس، خواننده جنی

 

لیند و پیانیست سیگیزموند تالبرگ، تا سال 1858، همه مخاطبان را به وجد آوردند و هنجارهایی را برای هنرمندان مقیم تعیین کردند که برای

 

آنها تلاش کنند. بسیاری از نوازندگان بودند که از طریق کار اختصاصی برای موسیقی خوب در اجرای خوب این چالش را پذیرفتند. در

 

راه‌اندازی استودیوهای آموزشی، آموزش گروه‌های کر کلیسایی خود برای حضور در کنسرت‌ها و همراه با سایر خوانندگان و نوازندگان ساز،

 

تشکیل «انجمن‌های فیلارمونیک» یا «اتحادیه‌های موسیقی»، در افتتاح فروشگاه‌های موسیقی و شرکت‌های انتشاراتی، از استعدادهای

 

طبیعی فراوان و تشنگی برای «چیزهای خوب در زندگی» استفاده کردند. موانع بسیار بودند: غرور طبقه بازرگان تازه شکوفا در کم عمقی

 

ذائقه آن آشکار شد. رقابت بین نوازندگان، کمبود نوازندگان سازهای خاص و حمایت ضعیف مخاطبان، همه شرکت‌های موسیقی را متزلزل

 

کرده است.

 

 

 

در حالی که تعدادی از اولین نوازندگان حرفه‌ای متولد کانادا می‌توانستند در خانه زندگی مناسبی داشته باشند - به عنوان مثال، چارلز

 

سوواژو، رهبر گروه، معلم ژان کریستوم برونیس، جونیور، و موسیقی‌دان کلیسا، ژان باپتیست لابل - کسانی که هوس شغل‌های عمده در

 

موسیقی داشتند، مجبور بودند آنها را در خارج از کشور بجویند، به طور استثنایی موسیقی را در جوزف بجویند. معلم در بوستون؛ Hugh A.

 

Clarke، استاد دانشگاه پنسیلوانیا. ساموئل پی. وارن، ارگ نواز مجلل ساکن نیویورک. Calixa LAVALLÉE ، آهنگساز سرود ملی کانادا ("O

 

Canada")، که به عنوان یک پیانیست و آهنگساز در بوستون موفق شد. سولومون مازورت که به عنوان پیانیست در دیترویت زندگی می

 

کرد. و شاید برجسته‌ترین آنها، اما لاژیونس، سوپرانوی بزرگی که با نام ALBANI ، اولین موسیقی‌دان مشهور جهان کانادا شد. بسیاری از

 

نوازندگان ماهر از اروپا نقش های کانادایی را به عنوان معلمان، ارگ نوازان و رهبران انجمن های موسیقی بر عهده گرفتند، از جمله جیمز

 

پی کلارک در تورنتو، آنتوان دسان در شهر کبک، گوستاو اسمیت در اتاوا، فردریک هربرت تورینگتون در مونترال و بعداً تورنتو، اچ . در

 

 

مونترال

 

 

 

در میان اولین انجمن های موسیقی، انجمن آواز اتحادیه جدید (1809) هالیفاکس بود. انجمن هارمونیک کبک (1820)؛ خوانندگان و گروه

 

 

کودکان صلح (1814) در شارون، کانادا بالا، اثبات اینکه چگونه رهبری قوی می تواند موسیقی را در یک جامعه روستایی کوچک شکوفا کند.

 

گروه یورک [تورنتو] (1824); و انجمن فیلارمونیک سنت جان، NB (1824). هنگامی که غرب به روی استعمار گشوده شد، سرعت توسعه

 

موسیقی با تلسکوپ مورد بررسی قرار گرفت و جوامع در سال های اولیه بسیاری از سکونتگاه ها شکل گرفتند. ویکتوریا در سال 1859 یک

 

انجمن فیلارمونیک داشت. کلگری و وینیپگ در دهه 1870 گروه داشتند و کنسرت هایی در رجینا و ساسکاتون در دهه 1880 برگزار شد. پس

 

از کنفدراسیون، هر شهر و شهرک تعدادی انجمن داشت که معمولاً حول محور یک گروه کر ساخته می‌شدند و ارکسترهای کمکی برای

 

کنسرت‌های ویژه با کمک نوازندگان گروه، معلمان موسیقی و آماتورها تشکیل می‌شدند. بزرگترین و ماندگارترین انجمن‌های فیلارمونیک

 

 

تورنتو (1872-1894) و مونترال (1875-1899) تحت رهبری اصلی تورینگتون و گیوم کوتور ، و Septuor Haydn (1871-1903)، یک گروه

 

سازهای Quebec.

 
 

برنامه‌ها از مجموعه‌ای تصادفی از اورتورهای گروه، تکنوازی پیانو، آهنگ‌های ملی و قطعات کر ("کنسرت بزرگ موسیقی آوازی و

 

دستگاهی") تا اجراهای اوراتوریو و اجرای کنسرت اپراها (مانند مسیحا ، آفرینش ، هلندی پرنده ، و سمفونی شماره 9 بتهوون ) را

 

دربرمی‌گرفت. برای OPERA ، کانادایی‌ها عمدتاً به گروه‌های بازدیدکننده وابسته بودند، اگرچه به‌طور پراکنده، نمایش‌های آماتوری به صورت

 

محلی روی صحنه می‌رفتند و گروه اپرای انگلیسی Holman برای چند سال در تورنتو و لندن، اونت اقامت داشت. به جای اپرای تصنیف قرن

 

18، رپرتوار اکنون اپرای بزرگ ایتالیایی و فرانسوی را در بر می گیرد. از اجراهای نادر نسخه‌های کوتاه همراه با تعداد انگشت شماری از

 

نوازندگان ساز در اواسط قرن، اپرا تا پایان دوران ویکتوریا به یک سرگرمی مکرر توسط شرکت‌های حرفه‌ای، از جمله شرکت‌های نیویورک

 

سیتی تبدیل شد. "خانه های اپرا" در هر جامعه ای از ونکوور تا یارموث، NS افتتاح شد، اما به طور کلی، به جز تالار MASSEY در تورنتو

 

(1894)، سالن های کنسرت ناکافی بودند.

 

 

 

در سطح عمومی، ترانه‌های فولکلوریک که به صورت شفاهی منتقل می‌شد، به طور فزاینده‌ای به تصنیف‌ها و رقص‌های مد روز (والس،

 

کوادریل، گالوپ، پولکا) که توسط موسیقی چاپی وارداتی منتشر می‌شد، تسلیم شدند. با این حال، جریان متضادی در کبک وجود داشت،

 

جایی که آهنگ‌هایی مانند «À la claire fontaine» و «Vive la Canadienne» سرودهای شبه ملی بودند، و آهنگ‌های جدید میهنی مانند

 

«Un Canadien errant» (کلمات 1842) و «Le Drapeau de carillon» محبوبیت گسترده‌ای پیدا کردند (185). مجموعه Chansons

 

populaires du Canada اثر ارنست گاگنون (1865-1867) با جلب توجه نوازندگان محلی و حرفه ای به حدود 100 آهنگ کمک کرد تا زندگی

 

جدیدی داشته باشند. خود گانیون آهنگ‌های فولکلور را برای گروه کر تنظیم کرد و سوزی اف. هریسون، آهنگساز انتاریویی، از چنین

 

مطالبی در Trois Ésquisses canadiennes ( 1859) و اپرای خود Pipandor استفاده کرد . جیمز پی کلارک با موفقیت طعم کانادایی را در

 

گروه آهنگ Lays of the Maple Leaf (1853) به دست آورد، اما اکثر آهنگسازان بدون تردید روندهای سبکی را که در طول دوران دانشجویی

 

خود در پاریس یا لایپزیگ در کنسرت و ژانرهای محبوب وجود داشت پذیرفتند.

 

 

بیشتر آهنگ‌های کانادایی باقی‌مانده از دوران ویکتوریا برای نیازهای فوری کلیساها، گروه‌های موسیقی، سالن‌های رقص، راهپیمایی‌های

 

میهن‌پرستانه و تعداد روزافزون پیانیست‌ها و خوانندگان سالن در نظر گرفته شده بود. به ندرت چنین موسیقی از سطح شایستگی و زیبایی

 

بالاتر می رفت، اما با متوسط ​​موسیقی در این ژانرهای تولید شده در کشورهای دیگر مطابقت داشت. Ouverture - Patrie از Calixa

 

Lavallée (1874)، Couture's Rêverie (1875)، WO Forsyth's Suite (1888) و 3 اورتور شکسپیر کلارنس لوکاس (حدود 1899) از جمله آثار

 

نادر ارکستری هستند. با توجه به منابع محلی، انگیزه بیشتری برای نوشتن کانتاتا و اپراهای سبک وجود داشت. نقاط عطف عبارت بودند از :

 

کانتاتا به افتخار شاهزاده ولز اثر چارلز دبلیو ساباتیه (1860)، کنتات جی بی لیبل: کنفدراسیون (حدود 1867)، اپراهای سبک

 

لاوالی، بیوه (1881) و TIQ (مسئله هندی در 188/188) تلگمان "اپرای نظامی کانادایی" لئو کادت سلطنتی (1889) که بیش از 150 اجرا

 

داشت، Messe de Noël اثر JJ Perrault (1859-1865) و افسانه نمایشی چارلز AE HARRISS، Torquil (منتشر شده در 1896).

 

 

پیشرفت در اجرا و آهنگسازی با توسعه سازسازی، انتشارات موسیقی و آموزش موسیقی همراه بود . ساخت پیانو و پیانو و اندام های نی

 

در دهه دوم قرن نوزدهم در کارگاه های کوچک توسط صنعتگران آلمانی و آمریکایی آغاز شد و در پایان قرن به صنعت بزرگی تبدیل شد،

 

در حالی که ویولن سازی به عنوان یک صنعت کلبه باقی ماند ( به ابزار موسیقی مراجعه کنید ). نام‌های مهم ساموئل آر. وارن و کاساوانت

 

فررس لیتی در ساخت پیپ ارگ، تا هاینتزمن در تولید پیانو ( به HEINTZMAN و CO LTD مراجعه کنید )، و خانواده لیون در ساخت ویولن

 

بودند. RS Williams & Sons و Whaley و Royce & Co Ltd از بزرگترین فروشنده‌ها و تولیدکنندگان ابزار بودند.

 

 

پس از انتشار مجلدات موسیقی کلیسا ( نگاه کنید به HYMNS )، موسیقی در روزنامه ها (1831) و نشریات چاپ شد و پس از 1839 به

 

تنهایی به عنوان نت موسیقی ظاهر شد. موسیقی رقص، راهپیمایی ها و قطعات سالن برای پیانو و آهنگ ها بخش عمده ای از نشریات را

 

تشکیل می دادند، اما کانتات ها و اپراهای سبک نیز به چاپ رسیدند. تعداد آثار کانادایی و ساخته های خارجی تقریباً برابر بود. A. and S.

 

Nordheimer، Arthur Lavigne، AJ Boucher و Whaley، Royce & Co Ltd از جمله فعال ترین شرکت ها بودند. هیچ کتابخانه موسیقی

 

عمومی یا دانشگاهی وجود نداشت، اما انجمن های موسیقی مجموعه هایی از ادبیات موسیقی را برای اعضای خود ساختند.

 

موسیقی به عنوان یک فعالیت در بسیاری از مدارس دولتی پس از اواسط قرن 19 معرفی شد. الکساندر تی کرینگان یکی از پیشگامان

 

اصلی آن بود و Petit Séminaire de Québec در اوایل سال 1833 یک ارکستر مدرسه داشت. کالج کینگ (بعدها دانشگاه تورنتو) به جیمز

 

پی کلارک مدرک لیسانس موسیقی در سال 1846 اعطا کرد و جورج دبلیو استراتی فقط دکترای موسیقی را از کالج U85 دریافت کرد. در

 

اواخر قرن، دانشگاه‌های متعددی آزمون‌های درجه را تأسیس کردند و تدریس را به هنرستان‌ها واگذار کردند. کنسرواتوارهایی که کنسرواتوار

 

تورنتو (1886) به زودی به مؤسسه پیشرو تبدیل شد، دروس انفرادی را ارائه کردند ( به هنرستان سلطنتی موسیقی مراجعه کنید ).

 

 

شکوفایی و گذار، 1900-40

 

 

 

عظمت - بیان ثروت و قدرت - یک ویژگی جهانی در آغاز قرن بود و در زندگی موسیقی نیز خود را نشان داد. آهنگ‌هایی

 

مانند Caïn (1905) اثر Alexis CONTANT و Jean le Précurseur (انتشار 1914) توسط همکارش مونترالر Guillaume Couture،

 

اوراتوریوهایی با ارکستر کامل در مقیاسی بودند که قبلاً در کانادا انجام نشده بود. جوزف ویزینا، مدیر گروه در شهر کبک، 3 اپرای کمیک

 

تولید کرد. در سال 1903 CAE Harriss چرخه جشنواره های موسیقی Dominion of Canada را سازمان داد که بیش از 4000 خواننده و

 

نوازنده ساز را در 15 جامعه از هالیفاکس تا ویکتوریا در آن شرکت داشتند. گروه‌های کر متشکل از صدها خواننده در شهرهای بزرگ

 

همزیستی کردند و تورنتو به‌خاطر گروه کر مندلسون تورنتو که توسط AS VOGT تأسیس شد ، «پایتخت کر آمریکای شمالی» نام گرفت .

 

 

مونترال به یک شرکت اپرای جاه طلبانه مونترال (بعدها ملی) افتخار می کرد (14-1910)، و شرکت های بازدیدکننده آثار غول پیکری

 

مانند تریستان و ایزولد ، پارسیفال ، چرخه حلقه و اتلو را ارائه کردند ، اگرچه اینها استثنایی بودند. برای کرایه ارکستر، حتی شهرهای بزرگ به

 

بازدید از گروه‌هایی، معمولاً از شمال ایالات متحده، وابسته بودند که گروه‌های کر اراتوریو کانادایی را همراهی می‌کردند و برنامه‌های

 

خودشان را ارائه می‌کردند. با این حال، کبک سیتی، مونترال، تورنتو، هالیفاکس و کلگری ارکسترهای نیمه حرفه ای ایجاد کردند ( به موسیقی

 

ارکسترال مراجعه کنید ).

 

 

 

شرکت‌های پیانو مانند قبل شکوفا شدند ( به تولید پیانو مراجعه کنید ) و امیل برلینر، توسعه‌دهنده فرآیند ضبط دیسک برای بازتولید

 

موسیقی تجاری، تجارت گرامافون خود را در مونترال تأسیس کرد. کنسرواتوارها رشد کردند و هیئت‌های امتحانی، آکادمی موسیقی کبک

 

(1868)، انجمن انجمن (بریتانیایی، که از 1895 تا 1953 در کانادا فعالیت می‌کرد)، کالج دومینیون مونترال و کنسرواتوار تورنتو و غیره

 

راه‌اندازی شدند. پس از سال‌ها توسعه جزیره‌ای، کانادایی‌ها توانستند از مجلاتی مانند Le Passe-Temps (1895-1935، 1945-1949)، مجله

 

تجارت موسیقی کانادا (1900-33) و Musical Canada (1906-33) درباره زندگی موسیقی در شهرهای یکدیگر اطلاعات کسب کنند .

 

 

جنگ جهانی اول موجی از آهنگ های میهن پرستانه را تولید کرد، اما ارکسترها، گروه های کر و بسیاری از شرکت های دیگر را نابود کرد. پس

 

از جنگ، دوران ساخت موسیقی فعال تحت تأثیر فناوری های جدید صداهای ضبط شده و رادیویی از بین رفت ( به پخش موسیقی مراجعه

 

کنید ). واردات دوباره بازار را تحت سلطه خود درآورد و خانه ها را با موسیقی کنسرت محبوب و اروپایی پر کرد و تنها راه خروجی متوسطی

 

را برای نوازندگان و آهنگسازان کانادایی فراهم کرد. این تغییر در ترکیب با رکود بزرگ، باعث کاهش صنعت ساز و بحران اشتغال برای

 

نوازندگان شد. با این حال، تحولات جدید قابل توجهی وجود داشت. دانشکده ها یا مدارس موسیقی در دانشگاه های تورنتو (1918)، مک

 

گیل (1920) و لاوال (1922) تأسیس شدند. ارکسترهایی که تعداد کمی از آنها از جنگ جان سالم به در برده بودند، دوباره تأسیس شدند، یا

 

ارکسترهای جدیدی به ویژه در تورنتو (1922)، مونترال (1930 و 1934) و ونکوور (1930؛ رجوع کنید به ارکستر سمفونیک تورنتو ، ارکستر

 

سمفونیک ارکستر، ارکستر سمفونی، ارکستر سمفونی، ارکستر، ارکستر سمفونی، ارکستر، ارکستر سمفونی، ارکستر و ارکستر سمفونی

 

، ارکستر ارکستر ، 1934 و 1934). ارکستر سمفونی ) و استودیوهای پخش از نوازندگان برای برنامه های موزیکال و نمایشی استفاده می

 

کردند.

 

اکنون می توان ارکسترها، گروه های کر و نوازندگان انفرادی را در شبکه های سراسر کشور و در جوامعی که امکانات کنسرت وجو

 

د نداشت، شنید. گروه های نماینده، علاوه بر ارکسترها، گروه کر الگار بریتیش کلمبیا مستقر در ونکوور، گروه کر باخ-الگار از همیلتون، گروه

 

کر مندلسون تورنتو، گروه کر صدای مردان آریون ویکتوریا، گروه کر شوبرت و کانادایی برانتفورد، گروه کر وینیپگ مونته، وینیپگ مونته،

 

وینیپگ سن، گروه کر صدای مردان ویکتوریا بودند. کوارتت‌های زهی دوبوا و هارت هاوس به ترتیب از مونترال و تورنتو و Société

 

canadienne d'opérette مونترال و جانشین آن Variétés lyriques. رسیتال‌ها به‌ویژه توسط کلوپ‌های موزیکال زنان تشویق شد.

 

گروه‌های معروف The DUMBELLS ، یک گروه وودویلی که در سنگرهای جنگ جهانی اول متولد شد، بودند. گای لومباردو و رویال

 

کانادایی‌هایش، یک گروه رقص که به ایالات متحده نقل مکان کرد. و تروبادورهای بی تاون، یک کوارتت مرد. استان‌های غربی در

 

جشنواره‌های مسابقه، خروجی مناسبی برای انرژی‌های موسیقی پیدا کردند. این کارها در سال 1908 در ادمونتون آغاز شد و در دهه 1990

 

هنوز هزاران کودک و دوستدار موسیقی را گرد هم می آورد تا مهارت ها را با هم تطبیق دهند و از مشاوره داوران بازدیدکننده استفاده

 

کنند ( به جایزه های موسیقی و مسابقات مراجعه کنید ).

 

 

در دوره بین جنگ‌ها، اولین نوازنده ملی، سر ارنست مک میلان ، تنها نوازنده کانادایی که به عنوان شوالیه لقب گرفت، تولید شد. سایر

 

نوازندگانی که به شهرت ملی یا بین‌المللی دست یافتند، به ترتیب زمانی، خوانندگان ماری تولینگو، رودولف پلاموندون ، بئاتریس لا پالمه ،

 

ادوارد جانسون ، لوئیز ادوینا، فلورانس ایستون، پائولین دونالدا ، اوا گوتیه، سارا فیشر ، فرانس جیمز رایو و سارا فیشر بودند . ارگانیست لین

 

وود فارنم; پیانو امیلیانو رنو، مونا بیتس، لئو پل مورین ، ارنست سیتس، الن بالون و موریل کر. نوازندگان ویولن کاتلین پارلو و فردریک

 

گرینک. رهبران ارکستر لوئیجی فون کونیتس، ویلفرد پلتیه ، رجینالد استوارت، جفری وادینگتون و ژان ماری بیودت . رهبران گروه کر هربرت

 

 

آ. فریکر، بروس کری و چارلز گولت. رهبران گروه جان اسلاتر، چارلز اونیل و جی جی گاگنیر. و Carillonneur Percival PRICE .

 

 

ضبط میدانی، سپرده بایگانی و انتشار موسیقی محلی و بومی توسط ماریوس باربو ، دبلیو روی مکنزی، هلن کرایتون و دیگران منجر به

 

کشف و حفظ ثروت نامعلومی از موسیقی سنتی و آهنگ‌های محلی شد. مجموعه ای از جشنواره های هنرهای عامیانه و صنایع دستی که

 

توسط جی. ام . لئو روی، آلفرد وایتهد، هیلی ویلان و دیگران. به طور گسترده ای اعتقاد بر این بود که پایه و اساس اصطلاحات محلی

 

محلی پیش شرط یک موسیقی متمایز کانادایی است. با این حال، اگرچه Suite Canadienne شامپاین و دو طرح زهی مک میلان به آثار

 

کلاسیک کانادایی تبدیل شده‌اند، اکثر آهنگ‌ها در جهت‌گیری بین‌المللی بودند.

 

 

آهنگسازان و معلمان انگلیسی-کانادایی این هنر، مانند داگلاس کلارک، مک میلان، لئو اسمیت، وایتهد و ویلان، غرق در زیبایی شناسی قرن

 

اخیر و معمولاً در سنت های کلیسای بریتانیا بودند. در کل، کانادایی‌های فرانسوی مانند شامپاین، لاکیبرت، رودولف ماتیو و مورین تأثیرات

 

مدرن‌تری را از اسکریابین تا دبوسی نشان دادند. متیو و کالین مک فی، که بعداً در مورد موسیقی بالی تحقیق کردند، از معدود تکنیک‌های

 

معاصر بودند. اکثر آهنگ‌ها، آهنگ‌ها، تنظیمات گروه کر و قطعات کوتاه پیانو بودند. سمفونی‌ها، کوارتت‌های زهی و کانتات‌ها معمولاً

 

به‌عنوان تمرین درجه‌بندی نوشته می‌شدند، اما حداقل یک آهنگساز به نام ویلان تقریباً در همه اشکال، از تصنیف و اپرای رادیویی گرفته تا

 

سمفونی، از قطعات ارگ تا موسیقی کر می‌نوشت.

 

 

محتوای آموزشی در دانشگاه‌ها و هنرستان‌ها و رپرتوار کنسرت‌ها محافظه‌کارانه بود، اما برای مخاطبان کانادا، بخش عمده‌ای از باخ،

 

موتزارت، برامس و دبوسی همچنان موسیقی بود که باید با آن‌ها آشنا شوند. با این حال، بدون شک، کمبود پیشگامان موسیقی جدید

 

رادیکال آن روز، پیشرفت آهنگسازان و مخاطبان را به طور قابل توجهی به تاخیر انداخت.

 

 

گسترش از زمان جنگ جهانی دوم، 1940-84

 

 

 

گسترش سریع، تقریباً یک "انفجار" فعالیت موسیقی در دهه 1940 رخ داد. پیشرفت‌های بعدی چیزی جز خیره‌کننده نبوده است، که با

 

ریاضت اقتصادی دهه‌های 1970 و 1980 تنها اندکی به تأخیر افتاده است. این خود را در ظهور نوازندگان و گروه‌های با رتبه جهانی، تعداد

 

زیادی آهنگساز حرفه‌ای، و در واردات، و جذب مخاطبان، ادبیات متنوع موسیقی جدید و قدیمی از بسیاری از نقاط جهان، که به وفور در

 

سالن‌های کنسرت و مراکز هنری جدید و باشکوه، در جشنواره‌ها و در ضبط‌ها و پخش‌شده‌ها مشاهده کنید، نشان داد .

 

 

این رشد با غرور جدید در دستاوردهای کانادا و اراده آگاهانه برای ایجاد و حفظ هویت فرهنگی همراه بوده است. این توسط برنامه های

 

موسیقی مدرسه غنی، توسعه امکانات برای آموزش پیشرفته و تحقیقات علمی، و با فن آوری های جدید ارتباطی پرورش یافته است. این

 

سازمان با کمک سازمان‌های سراسری ایجاد شده است که استانداردها را تنظیم می‌کنند، منابع را هماهنگ می‌کنند، استعدادها را ارتقا

 

می‌دهند، از منافع قانونی محافظت می‌کنند و دولت‌ها را لابی می‌کنند. آژیتاسیون در سراسر جامعه هنری تا حد زیادی مسئول الگوهای

 

جدید حمایت مالی از هنر از سوی سازمان های دولتی - پیش از همه شورای کانادا - و تا حدی کمتر از منابع خصوصی بوده است. حمایت

 

مستقیم از طریق یارانه‌های مختلف ( به هنر، میراث و سرمایه‌گذاری صنایع فرهنگی مراجعه کنید )، و حمایت غیرمستقیم از طریق

 

سهمیه‌هایی که بر روی محتوای کانادایی سریال‌ها و برنامه‌های کنسرت تعیین می‌شود، ارائه می‌شود.

 

 

قبل از جنگ جهانی دوم چند سازمان ملی موسیقی (که همه در اینجا فقط با آخرین نامشان نامگذاری شده اند)، انجمن آهنگسازان،

 

نویسندگان و ناشران کانادا (CAPAC، 1925)، انجمن کارگردانان گروه موسیقی کانادا (1931) و فدراسیون کانادایی انجمن های معلمان

 

موسیقی (1935) وجود داشتند. موارد بعدی عبارتند از SOCAN (انجمن نویسندگان، آهنگسازان و ناشران موسیقی کانادا)، ادغام در سال

 

1990 از CAPAC و سازمان حقوق اجرا کانادا (ProCAN، 1940-1990)، انجمن کارگردانان گروه موسیقی کانادا، لیگ کانادایی OF

 

COMPOSERS ، (CANADIAN LEAGUE OF COMPOSERS) (199) انجمن مربیان موسیقی کانادا (1959)، انجمن موسیقی دانشگاه کانادا

 

(1965)، انجمن ارکسترهای کانادا (1972)، و دیگران برای موسیقی فولکلور، کتابخانه های موسیقی، ناشران موسیقی، تولیدکنندگان

 

 

موسیقی و سایر دغدغه های خاص.

 

 

بهبود آموزش موسیقی پس از جنگ جهانی دوم با تأسیس کنسرواتوار DE MUSIQUE DU QUÉBEC توسط استان کبک در سال 1942، ابتدا

 

در مونترال و بعداً در 7 مرکز، و ایجاد دوره هایی در U of T برای نوازندگان حرفه ای و مربیان موسیقی مدرسه (1946) آغاز شد. تعداد

 

دپارتمان‌های موسیقی دانشگاه از تعداد انگشت شماری در دهه 1930 به بیش از 30 دپارتمان رسیده است. امکانات تحقیقاتی جدید شامل

 

استودیوهای موسیقی الکترونیک، آرشیوهای موسیقی محلی و محلی در موزه تمدن کانادا ، U Laval و جاهای دیگر، و مجموعه ملی

 

موسیقی کانادایی در کتابخانه ملی (1970 OF CIA ) است. ارکستر ملی جوانان (1960) تجربه ای را برای نخبگان جوان ساز فراهم می کند،

 

در حالی که JEUNESSES MUSICALES DU CANADA (1949)، CAMMAC (نوازندگان آماتور کانادایی/موسیقیان آماتورهای کانادا) (1953) و

 

اردوهای تابستانی متعدد موسیقی برای طیف گسترده ای از دوستداران موسیقی جذاب است.

 

 

اطلاعات و بحث موسیقی توسط نشریاتی مانند The Canadian Music Journal (1956-1962)، Opera Canada (تاسیس 1960)

 

و Canada Music Book (1970-1976) تقویت شده است. دایره المعارف موسیقی در کانادا (1981، ویرایش فرانسوی 1983) شاهد علاقه

 

روزافزون به تاریخ و وضعیت فعلی موسیقی در کانادا است. شدت و تنوع اجرای موسیقی ابعاد خیره‌کننده‌ای به خود گرفته است، چه به

 

صد ارکستر حرفه‌ای یا محلی فکر کنیم، شرکت‌های اپرا تورنتو ( CANADIAN OPERA COMPANY )، مونترال (Opéra du Québec)، و پس از

 

آن Opéra de Montréal، Opéra de Montréal، Vancouhern Albertn Edmon Opera, Vancouvern Edmon. (انجمن اپرای مانیتوبا) و

 

جاهای دیگر، پدیده chansonnier و boîte à chansons در دهه 1960، فستیوال های تابستانی ، گروه های راک یا کرایه پخش ( به موسیقی

 

محبوب مراجعه کنید ). ممکن است فقط چند مورد برجسته ذکر شود.

 

 

CBC دوران طلایی موسیقی خود را در دهه 1950 با ارکستر سمفونیک و شرکت اپرا خود و کنسرت L'Heure du (تلویزیون فرانسه) داشت،

 

اما از آن زمان از یک تولید کننده اصلی برنامه های موسیقی به کانالی برای برنامه های منشاء سالن های کنسرت تبدیل شد. جشنواره‌ها

 

شامل جشنواره‌های مونترال (1936-1965)، استراتفورد ، اونت (تاسیس 1953)، ونکوور (68-1955)، اتاوا ( مرکز هنرهای ملی ، 1971-83)،

 

جشنواره بین‌المللی لاناودیر (تأسیس 1978 بین‌المللی مونته‌بلد) و همچنین جشن های غول پیکر در طول EXPO 67 در مونترال و صد و

 

پنجاهمین سالگرد شهر تورنتو در سال 1984. گروه هایی مانند ORFORD STRING QUARTET (1965)، FESTIVAL SINGERS OF

 

CANADA (1954-79) و راک (1970-1954) و راک (19970) و راک (1954-1979) شهر تورنتو، تحسین بین المللی را به دست آورده اند . گروه

 

(1965-75) و دیگران ( به موسیقی مجلسی مراجعه کنید ). شهرهای اصلی دارای گروه هایی برای اجرای موسیقی قرون وسطی و رنسانس

 

بر روی سازهای معتبر و همچنین انجمن هایی برای جدیدترین موسیقی، به ویژه Société de musique contemporaine du Québec of

 

Montréal (1966) هستند.

 

 

مجریان منفرد با شهرت جهانی عبارتند از خوانندگان مورین فارستر ، لوئیس مارشال ، لوئیس کویلیکو ، لئوپولد سیمونئو ، ترزا استراتاس ،

 

جان ویکرز ، پل فری ، بن هپنر ، و ادیت وینز ( به SINGING مراجعه کنید ). پیانیست گلن گولد ، آنتون کوئرتی ، آندره لاپلانت و رونالد

 

تورینی، لوئیس لورتیه و جانینا فیالکووسکا. نوازندگان ویولن ایدا هاندل و استیون استاریک . لورن مونرو و زارا نلسوا نوازندگان ویولن سل.

 

کنت گیلبرت نوازنده هارپسیکورد ; و نوازندگان جاز مینارد فرگوسن (ترومپت) و اسکار پیترسون (پیانو). Mireille Lagacé و Hugh McLean

 

از بهترین نوازندگان ارگ هستند. آلبرتو گوئررو، لایل گاستین، ایوان هوبرت و لوبکا کولسا از اساتید مشهور پیانو بوده‌اند. و این لیست را می

 

توان برای بسیاری از رشته های دیگر ادامه داد.

 

 

رهبران ارکستر کانادایی آن دوره عبارتند از: جان آویسون ، ماریو برناردی ، الکساندر بروت و بوریس بروت ، ویکتور فلدبریل و پیر هتو و

 

همچنین بسیاری از مهاجران برجسته. Rika Maniates یکی از چندین موسیقی شناس خوب است ( به MUSICOLOGY مراجعه کنید ). کنراد

 

لافورته، مانند ادیت فوکه (1913-1996) یک محقق برجسته آهنگ های محلی است. نیکلاس گلدشمیت (جشنواره ها)، ژیل لفور (Jeunesses

 

musicales) و آرنولد والتر (آموزش و پرورش) برگزارکنندگان در مقیاس بزرگ بوده اند. پل آنکا ، ادیت باتلر، فلیکس لکلرک ، مونیک لیراک ،

 

گوردون لایت فوت ، آلن میلز، جونی میچل ، آن موری ، ژیل ویگنه ، سلین دیون و برایان آدامز از جمله خوانندگان و ترانه سرایان محبوب و

 

 

فولکلور هستند .

 

 

پیشرفت در آهنگسازی که تقریباً در اواسط قرن رخ داد، سه جنبه داشت: آهنگسازی را به عنوان یک شغل اصلی موسیقی معرفی کرد.

 

آموزش تکنیک های معاصر را به کلاس درس معرفی کرد و به انزوای کانادا از آوانگارد موسیقی غربی پایان داد. انترناسیونالیسم و ​​تنوع

 

حاکم شد، زیرا آهنگسازان با تکنیک 12 آهنگی، نئوکلاسیک، صدای الکترونیکی و پیشرفت‌های دیگر آشنا شدند ( به موسیقی الکترونیکی

 

آکوستیک مراجعه کنید ). بسیاری از جوانان کانادایی هنر خود را در پاریس، رم یا دارمشتات جلا دادند. حدود 3 دوجین با معلم مشهور نادیا

 

 

بولانگر مطالعه کردند. باربارا پنتلند ، جان وینزوایگ و ژان پاپینو کوتور رهبران جناح «رادیکال»، واینزوایگ و پاپینو کوتور نیز دو رئیس اول

 

اتحادیه آهنگسازان کانادا و معلمان تأثیرگذار شدند.

 

 

با توجه به تنوع ژانرها، تکنیک ها و سبک های تجسم یافته در آثار این آهنگسازان کانادایی و بسیاری دیگر، آیا می توان ویژگی های منطقه

 

ای یا ملی متمایز را تشخیص داد؟ برخی از منتقدان تشابهاتی بین مناظر تنهایی و آب و هوای بد و واژگان سختگیرانه برخی از آهنگسازان

 

ترسیم کرده اند. دیگران چنین تشابهاتی را انکار می کنند. اصطلاحات عامیانه، موضوع تاریخی (مانند اپرای سامرز لوئیس ریل ) و آمیختگی

 

موسیقی عصر پیشگام با تکنیک‌های مدرن (مانند برخی از آثار بک‌ویث) نیز ابزاری برای متمایز بودن فراهم می‌کنند. آگاهی دقیق از "مناظر

 

صوتی" ما، شفر را به آزمایش‌های اصلی سوق داده است.

 

 

از بین بردن تأثیرات بین المللی بیهوده و غیرممکن خواهد بود. به تدریج موسیقی کانادا توسط آهنگسازانی شکل خواهد گرفت که مانند

 

سایر کانادایی ها محصول جامعه کانادا هستند و به محیط خود به گونه ای متفاوت از دیگران واکنش نشان می دهند. در میان این

 

 

کانادایی نامیده می شود، خواهد بود.